Friday, July 18, 2008


3 comments:

.sara said...

نميدونم هاله واقعا چي راجع به اين كارت بگم
فقط ميتونم بگم الان دو ساعته كه ميخ زل زدم بهش و كلي حسهايي كه نميتونم به زبون بيارم تو من داره وول ميخوره

Anonymous said...

kheli kheli jaleb va zibast,khasteh nabashid.

.sara said...

خب قرار بود از حسم بگم
الانم نميدونم ميتونم درست بگم يا نه
ولي چيزي كه برام جالب بود
اون بچه هست
تا وقتي كوچيكه
....
زيور آلات،دامن كوتاه ، صاف، محكم، به دنيا ميتونه بگه برو گمشو كه فعلا تو دستاي مني، آينده مال ِ منه و مياد براي تحقق تمام آرزوهاي من
كودكي كه بعدها در طول زمان قد مي كشه
فشرده ميشه
حس خوبه كودكي هنوز تو دلشه
هنوز ميخواد كه كودكي كنه
ولي شرايط فشارش ميده
خميده ميشه
ديگه نميتونه كودكي كنه
ولي در عوض در انتظار كودكي هست
كه مياد تا به دنيا بگه كه برو گمشو كه فعلا تو، در دستاي مني
......