Sunday, February 14, 2010

اسم ندارد؛ فقط درد دارد



9 comments:

.sara said...

:(
عاشق عنوانش شدم

Pedram said...

شاید درد رو هرگز نشه صرفا همونطور که هست تحمل کرد . وقتی شکلی به اون می دیم به طور ضمنی منطقی رو هم واردش می کنیم . اما نه برای نشون دادن یه بن بست یا ناکامی ، که برای مرتب کردنش تو یه ساختار ذهنی تا بتونیم بر اون چیره بشیم . هرچند همیشه اون چیزی که انگار باید باشد ولی نیست - اون چیز نشناختنی - در حین این چیرگی از زیر زبان ما می گریزه و اسمی از خودش به جا نمی ذاره . پس شاید درد فقط بتونه شکلی داشته باشه ، بدون اینکه بشه به یک اسمی صداش کرد...ا

مانا said...

ای جانم

niloofar said...

اگه یه آسمون از درد جیغ بنفش بکشه
:(

POONEH OSHIDARI said...

aakhey, really sad
kheyli naaze, be khosoos pishiye :D
rangasham doos daram haleh

م.س.ت said...

درد ش کاملا معلومه :(

RoozbehSh said...

براي چي درد دارد؟ كار به اين قشنگي حيف است كه فقط درد داشته باشد. به نظر من خيلي چيزهاي ديگر هم دارد. ببين: رنگ دارد، گربه دارد، چشمي دارد كه نگاه هم مي‌كند پس خاطره‌ي خوش دارد، چتر دارد، باران هم دارد. پس فقط درد ندارد.
اگر فقط درد داشت، آنوقت هيچ چيز ديگري نداشت، يعني نميتوانست داشته باشد

خاله زنک said...

آره راس میگی حسابی هم درددارد.بدون عنوان مثل یک درد بی درمان!
---------------------------------
خانم خانمهاسری به خاله نمیزنی نمیگی یه گوشه کناری یه خاله داریم که ممکنه دلش واسه هاله جون تنگ بشه؟
خوب وخوش وسلامت باشی

Neginete said...

esmesho ke nadashto dardesho ke dashto miboosam!
rast mige dige, kheili chizhaye dige ham bahash dare...khodet khoobi doostam? che eyde ajibi dare miad!